آسمان آبی

جایی برای نوشتن روزنوشت هایم در کمال آرامش!

آسمان آبی

جایی برای نوشتن روزنوشت هایم در کمال آرامش!

آلزایمر!

سلام به همه دوستای عزیزم

الان من یه هفته است می خوام بیام آپ کنم ولی دریغ از یک دقیقه وقت!!...ماجرا از اونجا شروع شد که برای این ترم جدید حسابداری که میرفتم باید حسابداری یکسال یک فروشگاه و دفتر اداریشو  که استاد داده بود به عنوان کار کلاسی انجام میدادیم...منم که هم ترم تابستونی گرفته بودم و هم کلاس کامپیوتر میرفتم وقت نکردم بنویسم تا اینکه ترم تموم شد و جمعه دیگه امتحان دارم و باید این کارم رو ببرم تحویل بدم که تا این لحظه بعد از اینکه خودم چندبار کشتم تازه تونستم برسم به ماه آبان...
حالا فک کنید این پروژه رو باید انجام بدم از اونطرف دقیقا ترم جدید کلاس کامپیوترم از دو شنبه هفته پیش شروع شد...بعدشم که دانشگاه استاد روش تحقیقمون گفته باید یک پایان نامه کار شناسی ارشد برای کار کلاسی بیارید...وااااای یک روز از صبح تا شب توی دانشگاه تربیت مدرس در حال نوشتن یه پایان نامه بودم....
تمام اینها به کنار استاد روش تحقیق قراره روزه یکشنبه ۴۹ صفحه درس بپرسه!!!روز سه شنبه زبان تخصصی قراره درس بپرسه و کلی هم تمرین ریاضی باید حل کنم...حالا بقیه درسها هیچیییییی....جمعه هم که امتحان حسابداری دارم ...الان میشه یکی به من بگه باید چیکار کنم؟!!!!!!

هزار تا کار شخصی باید انجام میدادم ولی اینقدر سرم شلوغه اصلا یادم نمیاد چی بودن!!آلزایمر گرفتم...

آخیش ،چقدر غر زدم
توی این ماه رمضون مامانم اینقدر هی به من غذا داد خوردم کشت منو...چون من بدون سحری روزه میگرفتم از سر افطار داستان ما شروع میشد...مامان هی چپ میرفت،راست میومد یه چیز خوردنی میاورد میگفت بیا بخور..اگه یک کلام هم حرف میزدم میگفت با این وضع اصلا لازم نکرده روزه بگیری..باید سحرها بیدار بشی..منم چون اصلا حوصله سحری خوردن نداشتم مجبور میشدم هیچی نگم و تسلیم بشم...جالب اینجا بود که مامانم دقیقا غذا هایی می پخت یا چیزهایی می خرید که من خیلی دوست داشتم و مجبور میشدم بخورم!!!( )...به خاطر همین  از اواسط ماه رمضون به بعد دیگه میترسیدم از ترازو استفاده کنم چون فک میکردم کلی چاق شدم!!!!تا اینکه ۲-۳ روز پیش بلاخره دلمو زدم به دریا و رفتم روی ترازو....

در کمال مسرت و خوشحالی دیدم فقط ۲-۳ کیلو چاق شدم!!!!..تصمیم دارم رژیم بگیرم ولی با این اوضاع آلزایمرم مطمئنا همش یادم میره که رژیم دارم....به خاطر همین تصمیم گرفتم از شنبه دیگه رژیمم رو شروع کنم!!!

وای ،ساعت هشت و نیم شد....برم بقیه مشقهامو بنویسم.!!!!

تا بعد...

نظرات 31 + ارسال نظر
عروسک خانوم جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:31 ب.ظ

اول؟دی:

صبا جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:33 ب.ظ http://www.saba137.blogfa.com

فقط«نفسی همدم صبامی باش»

عروسک خانوم جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:34 ب.ظ http://aroosakkhanoom.blogsky.com

سلام ساندی جون
این چند وقت که نبودم چقد اپ کردی
برم بخونم خیلی عقبم دی:
منم بالاخره اپ کردم دی:
شاد باشی عزیزم

اطهر جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:40 ب.ظ http://brightfire.blogsky.com

سلام
امیدوارم در درس موفق باشی .
نماز روزتم قبول باشه

نوشی جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:36 ب.ظ

اه اه ای خر خون!!!وووییی!!
بیا مهتاد شیم باهم انقده خوبه.توهمش فاز میده

شاذه جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:02 ب.ظ http://shazze.blogsky.com

ای خدا آلزی جون (جیغغغغغغ)
من یادم نمیره. ولی یه اخلاقی می سازم که بیا و ببین. ترجیحاً میذارمش کنار تا بچه هامو نکشتم!

خانومی جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:40 ب.ظ http://www.khoneye-ma.blogfa.com

وه چه همه کار!
خوش به حال خودم که فعلا بیکارم و هی می خورم و می خوابم و یه عالمه هم اضافه وزن دارم!!!

[ بدون نام ] شنبه 28 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:16 ق.ظ

چه خوب که از وقتت این همه استفاده میکنی من متاسفانه چند ساله که همه وقتمو هدر دادم و هیچ کار مفیدی نکردم البته نیکا فرموش نشه پس تا همسر و نینی به میون نیامدن از وقتت نهایت استفاده رو ببر

لاله شنبه 28 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 06:17 ق.ظ

خسته مباشی ساندی جون... تنت سلامت... درس و کار همیشه هست. خوش بگذره... (حتی با وجود درس)

[ بدون نام ] شنبه 28 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:38 ق.ظ

مخش بنویس محصل امید سیبک تویی
مشق بنویس خاله جون امید سیبک تویی..
مرگ بر امریکا.. مرگ بر شوروی...


خواهر به صورت ضعاری بخون...
ضغاری نه شعاری.
:)
سیب مهربون

مژگان شنبه 28 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:47 ق.ظ http://mojy25.persianblog.ir

سلام
مرسی عزیزم از احوالپرسیت.. باور کن اینقدر لیموشیرین خوردم حالم بهم می خوره دیگه از لیمو شیرین.. دو بسته گنده ویتامین ث تموم کردم.. خوب نمی شم که ........

رها(ستایش) شنبه 28 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:23 ق.ظ http://setayesh07.blogfa.com



ای جونم چه همه کار داری بدو برو مشقاتو بنویس

عروسک خانوم شنبه 28 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:22 ب.ظ http://aroosakkhanoom.blogsky.com

سلام ساندی جونم
خوبی عزیزم؟
خسته نباشی اخ اخ از دست بعضی از این استادا که دانشگاه رو با راهنمایی عوضی میگیرن اخه درس پرسیدن دیگه یعنی چی؟ادمو دیوانه میکنن
جدا بعضیهاشون اصلا رحم ندارن فکر نمیکنن ما باید اینهمه کار رو چه جوری انجام بدیم؟
به هر حال برات ارزوی موفقیت میکنم عزیز دلم از ته دلم دعا میکنم همه کارهاتو به مو قع و به خوبی انجام بدی گلم
قربون محبتت عزیز دلم
خیلی دوست دارم
شاد و سلامت باشی گل من
یه عالمه بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس

همسر آقا فرزاد(مرمر) شنبه 28 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:22 ب.ظ http://www.farzad-r59.blogfa.com

ووووووووووووووووووووی دلم سوخید برات چیقده کار داری تو واااااااااااااااااااااااااااااااااای ولی ایشکال نداره در عوض یه عالمه درس یاد گرفتی فکرشو بکن!!!!

ثمین شنبه 28 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:35 ب.ظ http://begoo.mihanblog.com

بابادخترجون توچرابی سحری روزه گرفتی؟!!!!
دست مامان جون دردنکنه ..الهی همیشه سالم باشن..
توهم خسته نباشی ازینهمه مشغله ..

francois یکشنبه 29 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 07:41 ق.ظ http://www.francois.blogsky.com

سلام ساندی
درست می گویید اکثر دانشجویان به دلیل داشتن دروس و واحد های زیاد و پروژه و تمرین و... دچار آلزایمر می شوند اما گاهی اساتید هم دچار فراموشی می شوند و از یاد می برند که چه مطالبی را گفته اند یا چه مطالبی را نگفته اند

good luck

be successful

مینا یکشنبه 29 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:55 ق.ظ http://sepidehdaman.blogsky.com

سلام
خوبی؟
شیرینی این دوره از زندگی آدم هم به همین سعی و تلاشا و استرس ها و تکاپوهاست... تو این دوران آدم واقعا احساس زندگی و زنده بودن میکنه ... این دوران که بگذره دیگه زندگی یکنواخت و تکراری میشه:) قدر این دوران و بدون دوستم:)
ایشالا که همه امتحاناتت و هم با خوبی و موفقیت پشت سر میذاری:)
شاد و پیروز ... در پناه حق باشی.

آزی یکشنبه 29 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:17 ق.ظ

وای ساندی جون چقدر سرت شلوغه؟!؟
آخه دختر مگه کسی تو این سن آلزایمر می گیره!!!

شیلا یکشنبه 29 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:24 ب.ظ http://godscourtyard.blogfa.com

امیدوارم در رژیم داری موبفق باشی

مونی یکشنبه 29 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 04:06 ب.ظ http://www.mohni.blogfa.com

منم دنبال یه رژیم خوب هستم . اگه چیزی پیدا کردی لطفا به من هم بگو . مرسی عزیزم

محمود یکشنبه 29 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:35 ب.ظ http://bong.blogfa

خوش بحالتون شما ۲ ۳ کیلو چاق شدین با اینکه سحری نمیخوردین . منو بگو که شلوار واسم گشاد شده . در هر صورت ایشلا که همیشه موفق و شاد باشی

نیروانا دوشنبه 30 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:30 ب.ظ http://nirvanaslife.persianblog.ir

رژیم گرفتن که رو نگو که برای من خیلی کار سختیه . برعکس همیشه وقتی که تو رژیم هستم هی خوراکیهای خوشمزه میبینم .

مریم سه‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:53 ق.ظ http://www.maryamkazemi80.persianblog.ir

ساندی خانوم حسابی خسته نباشی از اینهمه درس و کار وبار...
غذاهای خوشمزه مامانت هم نوش جونت....

شیرین!!! سه‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:29 ب.ظ

سلام
خوش اومدی
من که امسال بی خیال کم و زیاد شدن وزنم بودم و هستم و رو ترازو هم نرفتم و نمیرم اه اه اه از دست این چند کیلو

سیب مهربون سه‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 04:49 ب.ظ

خوبی نیستی؟

بهار چهارشنبه 2 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:33 ب.ظ http://sadlife.persianblog.ir/

وای درکت میکنم من شبیه یه برنامه پیچیده مثل تو گیر کردم با یه ورژن پائین تر. منم حسابداری میخونم . و قراره بعداز ظهرها برم یه جا کار اموزی.
رژیم شنبه ها رو که نگو . اون شنبه رویایی هیچ وقت نمی یاد.
ولی رژیم انگور برای یک هفته خیلی خوب وزن میاره پائین ولی باید عین یک هفته رو فقط انگور بخوری و آب و چای اگه خواستی
خوشحال باشی همیشه خوشمل خانم

گلبانو چهارشنبه 2 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 03:49 ب.ظ http://banoo-gol.blogfa.com

خسته نباشی عزیزم چقدر درس و مقش داری خدا قوت ننه!!!
دو سه کیلو که چیزی نیست زودی اب می شه غذاهای خوشمزه مامانت رو بچسب

طیبا چهارشنبه 2 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:35 ب.ظ

آخی خسته نباشی ساندی جون با این همه کار من که خوندمش سرم سوت کشید چه برسه به شما که می خوای همه را انجام بدی:-)

بهاره جمعه 4 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:27 ب.ظ http://www.khuneye-eshgh.com

سلااااااااااام ساندی جووووووووووووووونم:***
خوبی؟؟
واااای می فهمم چی می گی:( منم هر وقت یه عالمه کار اونم با هم میریزه رو سرم واقعا کلافه میشم:(
امیدوارم همشونو به بهترین نحو انجام بدی و بهترینن نتیجه رو بگیری:*
من هم هر سال بعد از ماه رمضون چاق می شدم ولی امسال بر خلاف انتظارم تقریبا 4 کیلو لاغر شدم:دییییی
دوست دارم دوست جونم:*******
بووووووووووووووووووووووووووووووس بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
تا بعد بای:***

[ بدون نام ] شنبه 5 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 04:12 ب.ظ

سلام ساندی
خوبی؟
چه خبرها
سیب مهربون

قهوه شنبه 5 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:02 ب.ظ

ساندی جان کجایی خانوم. حالت خوبه؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد